سخنی با آقای رسایی

آقای رسایی گفته اند:
"آقای احمدی نژاد مدیری با رویکرد انقلابی و زنده کننده خط انقلاب و امام بود و از اینکه در انتخابات دوره نهم و دهم از ایشان حمایت کردم، پشیمان نیستم. احمدی نژاد در دوران مسئولیت، اشتباهاتی را انجام داد که نمی توان از آن گذشت و ایشان همه چیز را به پای یک نفر قربانی کرد و مردم از این مسأله ناراحت بودند."(ورامین دی ماه ۹۲)

عجیب است که رسایی هنوز هم به شخصیت احمدی نژاد پی نبرده و باز هم برای ماله کشی خطای بزرگ خود و همفکرانش در حمایت مبالغه آمیز و عصبی از احمدی نژاد بجای عذرخواهی، بر اصالت مشایی هراسی خود اصرار دارد و تفکر احمدی نژاد را جدا از مشایی ها می داند که متاسفانه تحت تأثیر واقع شده است. انگار مشکل احمدی نژاد فقط تحت تأثیر مشایی بودن بود، نه مدیریتش، نه اخلاقش اعم از اخلاق سیاسی و اخلاق فردی، تا جایی که استاد گرانقدرش فرمود:

آن وقت این سئوال مطرح شد که این رفتارها اصولاً چگونه با منش این شخص [احمدی نژاد] سازگارند؟ بهره هوشی این شخص به تصدیق دوست و دشمن از حد متعارف بالاتر است، پس چگونه شیفته یک شخص عادی می‌شود؟ آن هم شیفتگی‌ای که چنین حرکات نامعقولی از او سر بزند! یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از ۹۰ درصد معتقدم که او سحر شده است! این وضعیت ابداً طبیعی نیست. هیچ آدم عاقلی چنین کارهائی نمی‌کند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد. این کارها هیچ توجیهی ندارند. (مصباح یزدی.اردیبهشت ۹۰.در جمع اعضای هیأت مؤتلفه)

آقای رسایی آیا تیم فکری پر اشتباه شما هنوز این روایت را نخوانده اند که:
العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس (امام صادق علیه السلام تحف العقول ص۱۶۱)
کسی که عالم به زمانه باشد شبهات و اشتباهات بر او هجوم نمی آورد و گمراه نمی شود.

چرا خوانده اند. بارها خوانده اند و آن را بر فرق دیگران هم با پتک فحاشی و اتهام زنی کوبیده اند تا جایی که فقط خود را مصداق "عالم بزمانه" یافته اند.

اما پاسخ سؤال شما از احمدی نژاد ساده است! احمدی نژاد حتی مشایی را هم درس می دهد و هدایت می کند! شما فکر کردید مشکل احمدی نژاد هالۀ نور و کوروش و گشت ارشاد و انسان محوری بود؟ نخیر این هم بر می گردد به ضعف شم سیاسی و سطحی نگری طیف جوان پسند شما که مجبور می شوید این ادعای عجیب را بنمایید که او سحر شده و جادو و جمبل شده و گرنه جنس فروشی ما به مردم که بد نبود!

لابد عمر سعد که به صراحت اعتراف داشت که بین بهشت و جهنم گیر کرده است و ملک ری را به بهشت جاودان فروخت، جن زده و جادو زده بود؟!

آن زمان که احمدی نژاد لنگه کفش بالا می گرفت که این مال کیست؟ من لهش کردم حلال کند! بعد راحت آبروی افراد را از تلوزیون می برد و در تبلیغاتش بدون بردن اسم، تمامی مسئولین گذشته را غیر مستقیم مافیا و اشرافی و جدا از ملت و غارت گر بیت المال می خواند به صداقت او شک نکردید که پیروزیش را معجزه و کرامت خواندید که آیندگان خواهند فهمید! (مصباح یزدی در اولین دیدار با احمدی نژاد پس از پیروزی سال ۸۴)

همان موقع که شیطنت های سیاسی وی مانند دستور ناگهانی برای ورود زنان به ورزشگاه ها را دیدید از خود نپرسیدید که این آقا قطعا نظر نظام را می داند و قبلا بارها در این موضوع بحث شده و رد شده بود، چطور او غافلگیرانه این دستور را صادر کرد و حتی هزینۀ لغو آن را هم شفاهی نکرد و با دستور علنی رهبری شرّ مطلب را به سمت نظام پاس داد؟! کاری که خاتمی نکرد.

وقتی می گفت موضع مشایی موضع دولت است (نه احمدی نژاد بلکه دولت) شما باز برای جدایی راه و چاره می اندیشیدید.

آقای رسایی؛ مشکل احمدی نژاد کلید واژه شخصیتی او بود که آن را نیافتید. اما آیندگان فهمیدند او "بی پروا" بود همین!

بی پروا در رسیدن به هدف از هر وسیله ای و این را شما خیلی خیلی خیلی دیر متوجه شدید یا دیر نشان دادید که کمی متوجه شدید! کاش بخاطر او همه را قربانی نمی کردید و وقتی به اشتباه خود پی بردید، طلبکار نمی شدید. در فتنۀ ۸۸ شما بدجوری تشنج را افزایش دادید، مانند رفتار این روزهای شما در مجلس که چیزی به نام حکمت در آن دیده نمی شود. مشکل رفتاری احمدی نژاد را مقام معظم رهبری خیلی خوب بیان فرمودند:

اينجور كارها [اشاره به رفتار احمدی نژاد در برخورد با مجلس]، هم "خلاف شرع" است، هم "خلاف قانون" است، هم "خلاف اخلاق" است، هم "تضييع حقوق اساسى مردم" است. يكى از حقوق اساسى مهم مردم اين است كه در آرامش روانی و درامنیت روانی زندگى كنند؛ در كشور امنیت اخلاقی برقرار باشد. اگر يك فردى متهم به فساد است، نمي شود به خاطر او انسان ديگران را متهم كند؛ حتّى اگر ثابت هم مي شد، چه برسد به اينكه ثابت نشده است، دادگاهى نرفته، محاكمه‌اى نشده. به استناد متهم كردن يك نفر، انسان بيايد ديگران را، مجلس را، قوه‌ى قضائيه را متهم كند؛ اين كار درست نيست، اين كار غلط است."(در اجتماع مردم آذربایجان بهمن ۹۱)

آقای رسایی بینی و بین الله، حضرت عباسی در رفتار با هاشمی و ناطق و دیگران در مناظرۀ ۸۸، احمدی نژاد کاری غیر از همین ها که رهبر معظم انقلاب فرمودند انجام داد؟ چرا آنموقع باز برای پیروزی احمدی نژاد یقه چاک می دادید؟ چرا انتقاد و عدالت طلبیتان خشکید؟ چرا آنجا سوپر انقلابی نشدید؟ چرا آنجا فریاد وااسلاما سر ندادید؟ نگویید بین بد و بدتر که کسی که کم ترین اطلاعات سیاسی دارد از جبهه پایداری و طرفداران تیم شما قبول نمی کند و صحبت های آن روز شما واضح است. فکر کنم شما جزو ادامۀ فرمایش رهبری هستید:

"اين را هم عرض بكنيم؛ اين حرفى كه من امروز زدم و از بعضى از مسئولان و سران كشور گله‌گزارى كردم، موجب نشود كه حالا يك عده‌اى راه بيفتند، بنا كنند عليه اين و آن شعار دادن؛ نه، بنده با اين كار هم مخالفم. اينكه شما يك نفر را به عنوان ضد ولايت، ضد بصيرت، ضد چه، مشخص كنيد، بعد يك عده‌اى راه بيفتند عليه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با اين كارها هم مخالفم؛ اين را من صريح بگويم. اين كارهائى كه در قم اتفاق افتاد، بنده با اينجور كارها مخالفم. آن كارهائى كه در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اينجور كارها مخالفم. بارها به مسئولين و كسانى كه مي توانند جلوى اين چيزها را بگيرند، تذكر داده‌ام. آن كسانى كه اين كارها را مي كنند، اگر واقعاً حزب‌اللّهى و مؤمنند، خب نكنند. مى‌بينيد كه تشخيص ما اين است كه اين كارها به ضرر كشور است، اين كارها به نفع نيست. با احساساتشان راه بيفتند اينجا، آنجا، عليه اين شعار بدهند، عليه آن شعار بدهند؛ اين شعاردادن‌ها كارى از پيش نمي برد. اين خشم ها را، اين احساسات را براى جاى لازم نگه داريد. در دوران دفاع مقدس اگر بسيجى‌ها مي خواستند همين طور بروند يك جائى، طبق ميل خودشان حمله كنند، كه خب پدر كشور در مى‌آمد. نظمى لازم است، انضباطى لازم است، مراعاتى لازم است. اگر چنانچه به اين حرف ها اعتنائى ندارند، آنها كه خب حسابشان جداست؛ اما آن كسانى كه به اين حرفها اعتناء دارند و مقيدند كه برخلاف موازين شرع حركت نكنند، بايد مراقبت كنند، از اين كارها نكنند."

اما به فرمایش حضرت آقا حساب شما جداست، چون ما اهل قم هستیم و می دانیم لیدر تجمعات مجلس بهم زن و مرگ بر بی بصیرت گو و لنگه کفش و مهر پرت کردن چه کسانی هستند و مربوط به کدام جبهه و مؤسسه!

تمام کنید این نمایش افراطی را با نقاب سوپر انقلابی و اسلام خواهی.
به واقعیت نه شعار برگردید به دامن ملت و رهبری معظم انقلاب...
برگرفته از سایت الف

باز هم سوء استفاده از کلمه "مردم" توسط یک وکیل الدوله

اگرچه دروغگویی و شارلاتان بازی وکیل الدوله ها چیز جدیدی نیست، اما من برای دل خودم و تکمیل آرشیو خودم هم که شده یک پرده دیگر از نحوه موضعگیری این جریان را اینجا به نمایش میگذاریم و در حد درک ناقص خودم سعی در تحلیل آن میکنم:

به خبر زیر از سایت تابناک توجه کنید :

واکنش رسایی به احتمال حضور خاتمی در تحلیف

نماینده مردم تهران در مجلس در واکنش به برخی از اظهارنظرها مبنی بر حضور خاتمی در مراسم تحلیف روحانی، حضور وی در این مراسم را توهین به مردم و مجلس دانست.

خوب. این از متن خبر. اگر چه مطمئنم و باور قلبی دارم که این دوست وکیل الدوله با نمک ما، پنبه در گوشش فرو کرده و چشمانش را هم با پارچه محکم بسته و گفتن یا نگفتن ما برای ایشان علی السویه است، ولی برای خنک شدن دل خودم چند نکته را خطاب به ایشان مینویسم:

- خوب است بدانید اگر حمایت همین آقای خاتمی و هاشمی از روحانی نبود، ایشان رای بسیار پایین تری داشتند. بنابراین مردم خیلی دل پری از خاتمی ندارند. وگرنه به کسی که او از آن حمایت کرده است، رای نمیدادند. من کاری به درست و غلط بودن کار مردم ندارم. شاید مردم اشتباه کرده باشند. ولی این دلیل نمیشود که شما دروغ بگویید و نظر مردم را تحریف کنید. چونکه بر خلاف سیره عملی شما، در اسلام هدف وسیله را توجیه نمیکند و شما مثلا اگر میخواهید با سران فتنه مقابله کنید، مجاز به گفتن دروغ نیستید. میتوانید حرفتان را اینطور اصلاح کنید که هم دروغ نگفته باشید و هم به مقصودتان برسید:

"خاتمی آدم بسیار پدرسوخته ای است و چون مثلا با سوروس دیدار داشته و میخواسته نظام را بر اندازد، نباید به مجلس تحلیف بیاید."

- جریانی که شما طرفدار آن بودید در انتخابات شکست خورد. بهتر نیست مدتی بیشتر گوش کنید و کمتر حرف بزنید؟ باور کنید طلبکار بودن و پر رویی زیاد صورت خوبی ندارد. هرچند که امثال شما خیلی وقت است وجهه خود را در بین مردم از دست داده اید.